شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آزادی چندم؟

چگونه می‌توانستی بخواهی
آن را که نمی‌دانی؟
چگونه می‌توانستی ساعت‌ها به خیالش در شوی
وقتی از پدیداری و کالبد سر باز می‌زند؟
فقط می‌توانی بخواهی‌اش
رؤیا پروردی.

گریزان از دام نگاره اما
هر بار آشناترک.

از گوشه‌ی چشم می‌پایی‌اش
در گوشه‌ی دل می‌خواهی‌اش
باز می‌پرد دلبر شیرین و شوخ
آزاد و بی‌پروا  از هر چه به نام بخوانی‌اش
 از هر چه در خاطر.
بزرگ‌تر از افسانه
بال گسترده
در هوای دوروبرت
گولش که می‌زنی با کتاب‌خواندن
بر شاخه‌ای می‌نشیند همین نزدیکی
 فقط چهچهه‌اش
در خاطر پرطنین می‌ماند.
می‌اندیشی برای به دام افکندنش
شناختنش،
می‌بایست
پخش کنی به سر انگشتانِ 
دام
شادی دلت را 
زیر درختان سرو 
به نشانه از دیوان‌ها استعاره.
می‌خواهی از هر چه بیش‌تر
در لانه‌ای که ساختی‌اش تا آرام گیرد 
اما
آرامش نمی‌طلبد 
منتظر نمان
نمی‌آید.
شب در انحنای ساکت خواب
سرک می‌کشد نرو بمان، این‌جایم 
با توام هنوز اما
هماره دور از دسترس
می‌خواند باز به تحریری شیرین: دیدی پیدایم کردی
و باز که بیدار می‌شوی می‌گریزد
چه کنم
دلسرد که می‌شوم
جامی به سرانگشتانم پدید می‌آید
می‌شنوم می‌گوید
نوش بادت کامنوش
 

پوپک مجابی

تک نگاری

چگونه شعر بنویسیم؟

چگونه شعر بنویسیم؟

ترجمه‌ی نازیار عُمرانی

بر بام گردباد

بر بام گردباد

مهدی خطیبی

شعرها

اگر  چاقو در پهلویم فرو کنند

اگر  چاقو در پهلویم فرو کنند

علی اکبر جعفرزاده

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

جعفر درویشان

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

سریده از سرا به سرسرا

سریده از سرا به سرسرا

لیلی گله داران