شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها


جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»
که بی‌گدار هوا...

كه لبم برسد سر وقت را جدا كند از لاشه‌ی شب
بوی عطر و عرق را ببوسد، دور گردن تب‌خیزت

از خبرت كه می‌آمد خبر نداشتی
تو تازه مرده بودی و مردن تازه داشت داغ می‌شد
روی...

برمانم ازین چریدنِ امن
از زوزه‌های خونی زیر پوستم درم بیار
بدرانم ازین...

شعرها

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

تمنا مهرزاد

عطر تنت را 

عطر تنت را 

غلامحسین چهکندی‌نژاد

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی