شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تنهاییِ تحویل

 

افتاده بود  روی شکم
که حرص می‌زدم 
از دهان به دهان 
نفس به نفس 
زبان‌های مشترک 
و ساعت‌های اول سال 
عقربه روی عقربه 
این دست‌های من بود که چنگ می‌زد 
ران‌های سرد و سفید عقربه‌ها را 
در تنهایی تحویل 
و ماه همچنان سکه‌ای بود یک‌رو

طاق باز بودم 
که آسمان حول زمین می‌گشت 
با دندان‌های آبی و صورتی شسته 
و بوی نعنا می‌داد
و تنفس‌های مصنوعی‌اش
انگار حوالی گردنش بود
مهره‌هایی زیرخاکی 
 به رسمی تازه آویزان شده بودند 
و صدای قلب بود که دایره می‌شد گردِ گوش‌ها 
به پشت خوابیده بود
که تپه‌های ماهور 
راه دوری را نشانم دادند 
با صنوبرها و بلوط‌های کهن‌سال 
راهی که از راه می‌رسید 
کشیده از غرب تا جنوب 
و خورشید غروب پررنگی می‌شد 
پشت به دیوار اتاق
اما هنوز خبر از آتش نبود 

از خواب که بیدار شدم
فکر کردم 
لابد به پهلو خوابیده‌ام 
که  بهار این‌طور 
و باران آن‌طور
 گردن کشیده
سرش را بالا آورده
و به یاد قبل 
تمام خیابان‌های شهر را شسته است.
و من به شکل جنین خوابیده بودم 

رسول رخشا

شعرها

رؤیایی آن سوی روزگاران

رؤیایی آن سوی روزگاران

نصرت‌الله مسعودی

کابوس

کابوس

امیربهادر کریمی

به قلم

به قلم

نگین فرهود

طفلکی از همان سال‌ها پيش

طفلکی از همان سال‌ها پيش

عادل حیدری