شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شگفتا !

شگفتا !
که رنگ‌و‌بوی آزادی و لبخندی
در سرزمین‌هایی پر از این‌همه سکوت جامانده از تاریخ
چگونه به میدان سرنوشت، پا می‌کوبند؟
آن‌گاه که روح آدمی، همچنان در این وادی تلخ بیهوده
سرود ماندگاری را باز نمی‌خواند
تو گویی، در این‌جا و آن‌جایی دیگر،
بسی خاموشی بدی می‌گذرد
بی‌گمان
آن‌که در بیرون جهان
در خود، به‌ پا ایستاده است، از هنوز تا همیشه‌ای
دیگر، از پی روایت عدالتی بی‌گفت‌و‌گو ، چه دارد که نگوید؟
انگار
آرمان خسته‌ای، پیش می‌تازد!

محمود معتقدی

تک نگاری

شعرها

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

تراپی

تراپی

شقایق شاهرودی‌زاده

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

جمال‌الدین بزن

بشمارها

بشمارها

محمد اشور