شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شگفتا !

شگفتا !
که رنگ‌و‌بوی آزادی و لبخندی
در سرزمین‌هایی پر از این‌همه سکوت جامانده از تاریخ
چگونه به میدان سرنوشت، پا می‌کوبند؟
آن‌گاه که روح آدمی، همچنان در این وادی تلخ بیهوده
سرود ماندگاری را باز نمی‌خواند
تو گویی، در این‌جا و آن‌جایی دیگر،
بسی خاموشی بدی می‌گذرد
بی‌گمان
آن‌که در بیرون جهان
در خود، به‌ پا ایستاده است، از هنوز تا همیشه‌ای
دیگر، از پی روایت عدالتی بی‌گفت‌و‌گو ، چه دارد که نگوید؟
انگار
آرمان خسته‌ای، پیش می‌تازد!

محمود معتقدی

شعرها

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

یلدا منتظری

برای احمدرضا احمدی

برای احمدرضا احمدی

م. مؤید

تبانی

تبانی

رویا الفتی

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

مجتبی هژبری