شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

اردیبهشت

نشسته بوديم سكونِ معلق هوا را يک‌ريزبه نخ می‌كشيديم
تمام ذهنم اين بود كه لايه‌های بهشت را در مغزم ذخيره كنم
و بدوزم به تكه‌هايی از ارديبهشتِ شخصی‌ام.

گفتی از پانصد سال پيش با هم بوده‌ايم
و از روزی كه به دنيا آمده‌ام بر آن درخت وحشی نقر شده‌ايم
و قابمان گرفته‌اند
هر دو
و با پيراهن‌هايی از ما كه منتشر شده است در زمانی كه افليجمان كرده است از اضطراب
هيولايی از تپشِ قلب
جداره‌های من را از زمين بی‌واسطه كنده است
و به تو وصلم كرده است.

رزا جمالى

شعرها

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

نجوا در باد

نجوا در باد

اقبال معتضدی

برهوت

برهوت

رضا محمودی‌حنارود

اثمر ابراهیمی

ویدئو