شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خدیجه!
در چروک‌های صورتت
در هلال گرفته‌ی زیر چشمت
در...

خدیجه!
در چروک‌های صورتت
در هلال گرفته‌ی زیر چشمت
در...

( نور می‌آید.)
رقصانده گِردِ آتش
بدون رعایت فاصله
کنار هر زن راحل

قصور واهی شیشه و
آنچه درش متصور شدم
غروب به انضمام اضطرار پله‌ها
...

مِه از پنجره داخل شد
خودش را دودی و غلیظ
فروداد
و درد را در زمان
...

به شعری برایت فکر می‌کنم
نمی- نوی- سمش
شبحی در شب، مسح شده
تلاشی...

شعرها

درد که بیاید

درد که بیاید

راهبه خوشنود

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

مهدی مهدوی

«من چرا به دنیا آمدم؟»

«من چرا به دنیا آمدم؟»

احمدرضا احمدی

بی‌شرف های دور من: بسیار

بی‌شرف های دور من: بسیار

فرزین منصوری