میدان شما بود
میدان برای شما بود
و جعل رد انگشتان خدا
عنوانی درشت در صفحهی اعتراف
همان که خوانده میشد در کوچه و برزن
پس از آنکه خون
این بار حوصلهی رازداری را دیگر نداشت
به محبوب خود گفته بودم
نه از کنار استخوان فرسودهی من
نه از روی خونی که از سیم آخر جاری بود
نه به حساب لحن خرافی دهان تاریک کسی راه نرود
اما مگر غیر از این بود که
آواز از همان کوچه میآمد
که
خط را با فتوای رسولان
به میل دندان گرگ تفسیر میکردند؟
پس
محبوب من
به لحن سیم آخر گام برمیداشت
تا
همه شاعرانه خیانت کنیم
چون
میدان شما بود
میدان برای شما بود
و جعل رد انگشتان خدا
عنوانی درشت در صفحهی اعتراف
همان که خوانده میشد در کوچه و برزن
پس از آنکه خون
این بار حوصلهی رازداری را دیگر نداشت