کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

متولد ۱۳۶۲، مشهد. مجموعه‌ی منتشر شده: 
«بردن توله گرگ ها به مهد کودک»

باران تکراری

باران تکراری! شب جعلی‌تر از هستی 
ای عشق! استفراغ دنیا از سر مستی
بازی یک جور جدید از لخت‌کردن‌ها
در گه فرو غلتیدن از زانو به گردن‌ها
مکث میان درک پوچی و هماغوشی
تنهایی پنهان‌شده پشت فراموشی
ای اعتیاد حل‌شده در مویرگ‌هایم
که هیچ‌چیزی از تو غیر از تو نمی‌خواهم 
لای ملافه چند تا نعش شناور را
سلول‌های چند تا زندان دیگر را
باید به قربانگاه تو آورد با زاری
تو چند تا پیشانی و چشم و دهن داری؟

در زخم‌های چرکی‌ام از هر تن مأیوس
در پشت هر دلبستگی، هر بوسه، هر افسوس
در حسرت پیوند رگ‌ها با تنی زنده
ایثار لب‌هایم به هر جسم رهاننده
بن‌بست‌های پشت هم با هر نفر، هر جا
ناکامی‌ام از بسترت، از مرگ هم حتی
در هر فروپاشیدنی، گرداب هر دردی
تو داشتی سیگار خود را دود می‌کردی

بی‌رحم بودی، مثل یک معشوقه‌ی ناکام
بی‌رحم! مثل بوی مرده، وحشی و آرام
مخفی‌ترین زخم مرا رو کردی و رفتی
بی‌رحم بودی آخرین پیوند با رگ‌هام!
گرچه به من محرم‌تر از تو هیچ و هر کس نیست
خون‌دادن از روی علاقه پای تو بس نیست؟
من را که خسته مثل یک چاقوی در آبم 
من را که «بی» و «با» و «روی» قرص می‌خوابم
در شب‌ترین تنهایی بعد از تنی نزدیک
بس کن! رها کن با خودم در کوچه‌ای تاریک
من رازهای کوچکت را می‌شناسم پس
ساکت بکن من را به زور بوسه یا شلیک!
 

الهام میزبان