شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چشم و اَبرو

چشم و اَبرو ، تنی تراشیده
تیکِ تأییدِ این‌که زیبایی 
جنسِ آیینه‌ها مؤنث نیست
زن! عجب چهره‌ای! عجب پایی! 
مادری، بره‌هات شنگول‌اند
شب به شب پیش گرگ می‌خوابی
زوزه‌هایت اگر چه زیبایند
ماده‌گرگی همیشه تنهایی 
بعد از این بره‌هات لازم نیست
دست‌هاشان سفیدتر باشد
بره از گرگ‌ها امان دارد
سمتشان تا مطیع می‌آیی! 
آدم از سیب‌های آویزان
زیر پیراهنت نمی‌ترسد
در سقوطش هبوط می‌بیند
با هزاران دلیل حوّایی 
تا زمانی که دوستت دارند
مثل جانی که متصل هستی
جان خود را اگر نمی‌خواهند
آشنایی، غریبِ فردایی 
جانت از مرگ می‌زند بیرون
آتشت سرد می‌زند بیرون
جنس آیینه‌ها مؤنث نیست
در کفن همچنان فریبایی 
 

مینا سراوانی

شعرها

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

مجتبی هژبری

نه با تو زندگى از حال و روز زارش گفت

نه با تو زندگى از حال و روز زارش گفت

مهدی فرجی

سه شعر برای گرگ و ماه

سه شعر برای گرگ و ماه

محمود بهرامی

برای خداحافظی اومدم

برای خداحافظی اومدم

حامد ابراهیم پور