شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

او

او
رودخانه‌ای به زبان مادری‌ام بود
و لبخندش
خیابان را به وجد می‌آورد
اضلاع باقی‌مانده‌اش را دیدم
پیراهنی پولکی بر تن داشتند
بر انگشتان گرمش 
چند گنجشک نشستند
قسم‌ می‌خورم
با آن‌همه زخم
با آن‌همه رقص
قشلاقی برهنه در برف بود

جلیل الیاسی

تک نگاری

شعرها

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

زینب حسن پور

آزارِ تازه

آزارِ تازه

محمدعلی بهمنی

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

غلامرضا نصراللهی

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور