شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

او

او
رودخانه‌ای به زبان مادری‌ام بود
و لبخندش
خیابان را به وجد می‌آورد
اضلاع باقی‌مانده‌اش را دیدم
پیراهنی پولکی بر تن داشتند
بر انگشتان گرمش 
چند گنجشک نشستند
قسم‌ می‌خورم
با آن‌همه زخم
با آن‌همه رقص
قشلاقی برهنه در برف بود

جلیل الیاسی

شعرها

 فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

سوری احمدلو

شب را که ورق بزنی

شب را که ورق بزنی

علیرضا ملک زاده

باد سر میکوبد

باد سر میکوبد

فهیمه جهان آبادی

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

غلامرضا طریقی