شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

او

او
رودخانه‌ای به زبان مادری‌ام بود
و لبخندش
خیابان را به وجد می‌آورد
اضلاع باقی‌مانده‌اش را دیدم
پیراهنی پولکی بر تن داشتند
بر انگشتان گرمش 
چند گنجشک نشستند
قسم‌ می‌خورم
با آن‌همه زخم
با آن‌همه رقص
قشلاقی برهنه در برف بود

جلیل الیاسی

تک نگاری

شاعر، زندان و شعر ...

شاعر، زندان و شعر ...

محمدرضا عبادی صوفلو

شعرها

زیرپوست شهر

زیرپوست شهر

محمود معتقدی

سطور بی تعبیر

سطور بی تعبیر

مهشید رستمی

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

بِالْفَحْلـَگی

بِالْفَحْلـَگی

جمال‌الدین بزن