شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سیبِ افسرده

و هر روز، هر روز
به معنای غمگین‌تری می‌رسم
به دیوارهای بدون دریچه
به انسان بی‌اُنس.

خدا در امان نیست
از این دست‌ها و دهان‌ها.

قناری‌پرستان
به عکسِ غلیواژها سجده آورده‌اند.
اگر پرده وا بود
کسی دل به افسونِ این پرده‌خوانان نمی‌بست.

از این راستگویان چه گویم
که آیینه، بغضش گره می‌شود در گلویم.

و ای کاش
مرا بر بلندایِ باران دری بود
جهان را به دیوارها می‌سپردم
و از رشته‌ی نازک آب
به نیلوفرِ آسمان می‌رسیدم.

نصیبِ من، اما
همین سیبِ افسرده بر سینیِ صبحگاه است.

سیدعلی میرافضلی

شعرها

گل مشکیجه

گل مشکیجه

مجتبی دهقان

شغل تمام وقت

شغل تمام وقت

بکتاش آبتین

كازابلانكا‌(2)

كازابلانكا‌(2)

محمود بهرامی

موعد ظفر بر زندگان است

موعد ظفر بر زندگان است

علیرضا جهانشاهی

ویدئو