کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

متولد 1369، یاسوج.
مجموعه‌های منتشرشده: «زیر انگشت های تشریح»
و «زاویه» 

به سستی درون خودش پشت کرده تا

به سستی درون خودش پشت کرده تا
به صبر در برابر من رو بیاورد
خود را که کج نرفته به منزل رسانده تا
خم را که راست کرده به ابرو بیاورد 

از راه راست، پیچ‌و‌خمی می‌گذشت که
مجبور بود درک کند صاف‌وصوف را
مجبور بود در سر پا ایستادگی‌ش
از خستگی پناه به زانو بیاورد

ما دیده‌ایم عاقبت انتزاع را
ما رفته‌ایم آن‌ورِ تحت‌الشعاع را
ما از بریم فلسفه‌ی اختراع را
بت را شکسته است که تابو بیاورد 

من پیش‌بینی همه‌جا را نکرده‌ام
با منطقی که فلسفه‌اش ضعف عاطفی‌ست
این قرعه ممکن است به‌طور تصادفی
حتی جنون برای ارسطو بیاورد 

از دست رفتنی و به‌خاطر سپردنی‌ست
عطری که از مناسک از یادبردنی‌ست
شامه شده‌ست و باد، لف و نشر تا مگر
از تو به ناتو بو ببرد، بو بیاورد
من گرگم و گرسنه‌ام و ناامیدم‌و
با این‌همه، به آن‌ور شب می‌کنم نگاه
سوسوی این امید که یک کورسوشده‌‌
شاید تو را دوباره بدین‌سو بیاورد 

از بودنت عجیب به ذوق آمدم ولی
خیلی از این‌که هستی، شادی نمی‌کنم
می‌ترسم از زیادی خود بیش‌باد خود
شادی غمی دوباره به اردو بیاورد 

می‌ترسم از زیادی و ترجیح می‌دهم
دریا اگر که خواست بیاید به خانه‌ام،
یک‌جا نیاید و بگذارد که سرنوشت
او را به‌قدر وسع من از جو بیاورد 

اما مرا شجاعت من سعی می‌کند
با ترس‌های بیش‌تری روبه‌رو کند
وحشت عقوبتی‌ست که باید از ابتدا
دنیا به روز آدم ترسو بیاورد

به ضعف خود درون خودت پشت کرده‌ای
یادت به‌خیر یار فراموشکار من!
از یاد من نرفته‌ی من انتظار داشت
او را کسی به یاد خودِ او بیاورد 

به ضعف خود درون خودش پشت کرده است
تا رو بیاورد به خودِ خوی وحشی‌اش
باید به من که می‌نگرد از شکارگاه
آهو برای ضامن آهو بیاورد 

دعوا میان ممکن و ناممکنی که نیست
دعوای ناتوان و توانایی‌ است پس
یک مشت پر به او بده تا از مهاجرت
این دست، فوج‌ فوج پرستو بیاورد 
نقض به نحو احسن من هست و ما همه
یک مشت نقص تازه‌به دوران‌رسیده‌ایم
باید برای نیل به چیزی که نیستم
از آسمان برای من الگو بیاورد 

بیرون خود نشسته مگر لاک‌پشتمان
بی‌ترس سردرآورد از یک جهان امن
در لاک‌پشتمان بنشینیم تا خودش
سر را به انضمام خطر تو بیاورد 

معیار سنجش همه این است  بعد از این:
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
هر کس برای سنجش خود چند من ز خود
بردارد و کنار ترازو بیاورد

من کافرم صریح بگویم برایتان
من شاعرم مخاطب من بهتر است که
کافر شود به یک‌نظری و یگانگی
ایمان به حرف‌های دو پهلو بیاورد

ای مهربان کسی که به این خانه آمده
در راستای گم‌نشدن‌ها در ازدحام
باید به‌جز دریچه و باید به‌جز چراغ
با خود به‌قدر کافی پستو بیاورد

رحمت‌اله رسولی مقدم