شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

یک لایه زخم از دور می‌پوشم

...

یک لایه زخم از دور می‌پوشم
یک لایه هم پیراهنت رومه
با چند لایه از تو هم حتی
زیر لباسم گریه معلومه
اون‌قدر زخمم که مشخص نیست
چاقوت عضوی از تنم باشه
تا هر خراشی از تو بردارم
اون‌جا سجافِ پیرهنم باشه
دردی یه ظاهر از تو معمولی
زخمی عمیقاً دوستی دارم
با آن ور پیراهنم از دور
تنها تماس پوستی دارم
از رویِ رویِ، رویی‌ام حتی!
تا زیرِ زیرِ، زیرِ تنهایم
لختی‌ترین شکلی که می‌پوشم
روی تمام خودزنی‌هایم
تا ارتباط مستقیمی با
سلول‌های خونی‌ام داری
با زخم‌هایت قصد نزدیکی
با پوست بیرونی‌ام داری
حتی به‌شکلی قایمم کردی
تا مثل شب‌نامه سیاسی شم
از گفتمان پیرهنت، حتی!
از بند انگشتات عاصی شم
با تکه‌های پاره‌ام از تُو
با رقص چاقوهات در پشتم
هر ازدحامی از دور در من بود
هر ازدحامی از تو را کشتم
عمداً خودم را خودکشی کردم
این بار در شکل زنی دیگر
وقتی دوباره دوستت دارد
دنباله‌هایم در زنی دیگر
 

نصیبه نامی

تک نگاری

شعرها

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

فروغ فرخزاد

و لبت دستش نمی‌رسد به من

و لبت دستش نمی‌رسد به من

علیرضا خسروانی

می‌توانی باشی

می‌توانی باشی

محمود بهرامی

ما غلامان حلقه به گوش 

ما غلامان حلقه به گوش 

نعمت مرادی