شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شبیه ماهی اگر از دهانم بیرون بپری 

شبیه ماهی اگر از دهانم بیرون بپری 
عجیب نیست!
که من تمام اقیانوس‌های جهان را آشامیده‌ام 
و هنوز عطش دریا دارم 
دهانم مزه‌ی مرده‌ای دارد 
که در گلوی‌ام ویران گشته 

حالا که از دهلیزهای قلبم گذشته‌ای 
آرامش سبزی خیابان را گرفته 
و بوی دریا...
ماهی‌ها...
درخت‌ها به خیابان ریخته‌اند
تو در پشت ابرها
رؤیا اگر این‌گونه باشد 
درخت می‌شوی 
پرنده می‌سرایی

ابرها پنهان نمی‌کنند 
ستاره‌ای از آسمان پریده 
و صدای گنجشک‌ها...
درخت‌ها...
خیابان...
دریا...
ماهی‌ها... 

سایه درختیان

شعرها

همین که این در وامانده باز باز شود،

همین که این در وامانده باز باز شود،

محمود صالحی‌فارسانی

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

شیوه عبدالهی

چیزی نمانده از قلبت 

چیزی نمانده از قلبت 

مرتضی بخشایش

برای این روزهای ایران...

برای این روزهای ایران...

کبری موسوی‌قهفرخی