شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند
واژه‌های سبز با تکرار بیرون می‌زند


منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست
دلم دکان سمساری، سرم بازار مسگرهاست

شعرها

چیزی نمانده از قلبت 

چیزی نمانده از قلبت 

مرتضی بخشایش

نجوا در باد

نجوا در باد

اقبال معتضدی

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

مجتبی هژبری

راویِ سایه‌های ناتمام

راویِ سایه‌های ناتمام

سیدعلی صالحی