شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

یالی از تمامیِ حواسِ کودکی‌ام

تابِ حملِ کودکی‌ام نیست
رهاش می‌کنم
در لهجه‌ی ستاره‌ای منقبض

سایه‌ای سپید بر قلب بیفتد
بتواند دستم را بلند کند
آن‌قدر که دست چیده شود
ابر شود

برای فصلی که عمرِ سوسوزن
ذوب می‌شود در تنم
پیاله را از انحناش پوست می‌کَنم
مقصد از جاده می‌افتد 
تا راهْ غبارم کند.

با حرکتِ زمان
جداولی که در آن اندامِ من جای گرفته‌اند
سیاه می‌شوند
در خوشه‌های توانِ من
سرفه می‌کنیّ و می‌ریزند
از ریشه‌هام. 
که صورتم در آن جای می‌گیرد.
 

صادق آتش زر

تک نگاری

بلعیدن عطر وقت

بلعیدن عطر وقت

شهاب نادری مقدم

ملاح خشک‌رود

ملاح خشک‌رود

رضا رحمتی راد

شعرها

كلاهی بر سر آزادی

كلاهی بر سر آزادی

بکتاش آبتین

اینم از روزگار ما گاوا 

اینم از روزگار ما گاوا 

لیلا ساتر

زیرپوست شهر

زیرپوست شهر

محمود معتقدی

روژان

روژان

سیدعلیرضا ذوالفقاری