شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

یالی از تمامیِ حواسِ کودکی‌ام

تابِ حملِ کودکی‌ام نیست
رهاش می‌کنم
در لهجه‌ی ستاره‌ای منقبض

سایه‌ای سپید بر قلب بیفتد
بتواند دستم را بلند کند
آن‌قدر که دست چیده شود
ابر شود

برای فصلی که عمرِ سوسوزن
ذوب می‌شود در تنم
پیاله را از انحناش پوست می‌کَنم
مقصد از جاده می‌افتد 
تا راهْ غبارم کند.

با حرکتِ زمان
جداولی که در آن اندامِ من جای گرفته‌اند
سیاه می‌شوند
در خوشه‌های توانِ من
سرفه می‌کنیّ و می‌ریزند
از ریشه‌هام. 
که صورتم در آن جای می‌گیرد.
 

صادق آتش زر

تک نگاری

آن کُنجِ تنهای تنهایی

آن کُنجِ تنهای تنهایی

محمدرضا عبادی صوفلو

سلام نازنین

سلام نازنین

نگار اسکندرفر

شعرها

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

فریبا حیدری

سیم‌های یک بمب ساعتی

سیم‌های یک بمب ساعتی

گروس عبدالملکیان

بین تمام نام‌هایی که به این‌جا رسیده‌اند

بین تمام نام‌هایی که به این‌جا رسیده‌اند

سریا داودی حموله

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو