شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

صندلی‌ها ساکتند 

صندلی‌ها ساکتند 
در را
روی تنهایی کشو می‌کنم
ناگهان
سنگ به پنجره می زند
مأمور آب
هر که برمی گردد
قرار نیست
آدم سابق باشد 
روزی
برمی‌گردم
تا تکه‌های فراموشی‌ات را
زیرِ فرش پیدا کنم

مانی آروین

شعرها

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی

به کوتاهی یک رؤیا

به کوتاهی یک رؤیا

واهه آرمن

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

احسان بدخشانی

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

زری قهار ترس