شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هرشب از زندگی‌م رد می‌شم
«باید این مرده شکل یه زن شه»

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست
و هیچ قبله‌ی سبزی به روزگارم نیست
...


ساکن یک جهان آواره
توی منظومه‌ای پر از زندان
سرم از...

من اعتراف جاری یک رودم
تاریخ لحظه‌های پر از دودم
تندیس سرد سایه‌ی...

رد لبخند‌های بی وطنت
مانده بر بوم خسته‌ی کفنت
گم‌شدم در هوای...

 از آیه‌های گم‌شده در دست‌های رود
تا قصه‌ی سیاه یکی‌بود و...

پرچمت را درست یادم نیست
سبز؟ قرمز؟ سفید؟ یا آبی؟
بر فراز کدام چوبه‌ی دار...

شعرها

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

صوفیا آهنکوب

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

سفر به سرزمین رویاهایت

سفر به سرزمین رویاهایت

محمود معتقدی

هم ‌بغض!

هم ‌بغض!

محمدعلی بهمنی