شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هرشب از زندگی‌م رد می‌شم
«باید این مرده شکل یه زن شه»

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست
و هیچ قبله‌ی سبزی به روزگارم نیست
...


ساکن یک جهان آواره
توی منظومه‌ای پر از زندان
سرم از...

من اعتراف جاری یک رودم
تاریخ لحظه‌های پر از دودم
تندیس سرد سایه‌ی...

رد لبخند‌های بی وطنت
مانده بر بوم خسته‌ی کفنت
گم‌شدم در هوای...

 از آیه‌های گم‌شده در دست‌های رود
تا قصه‌ی سیاه یکی‌بود و...

پرچمت را درست یادم نیست
سبز؟ قرمز؟ سفید؟ یا آبی؟
بر فراز کدام چوبه‌ی دار...

شعرها

سیم‌های یک بمب ساعتی

سیم‌های یک بمب ساعتی

گروس عبدالملکیان

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

شهرام میرزایی

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

فرزین پارسی‌کیا

من که مبهوت چنان قوی،  و رقص

من که مبهوت چنان قوی، و رقص

منصور اوجی

ویدئو