شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

برخاست شب و...

برخاست شب و...
روز به فریاد نشست...
شد سنگ زمان
ساعت خورشید شکست
در پهنه‌ی آسمان
دفِ سرخ غروب
می‌زد رگ روز را
شبِ تیغ به‌ دست
 

ایرج زبردست

شعرها

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

راضیه بهرامی‌خشنود

برای خداحافظی اومدم

برای خداحافظی اومدم

حامد ابراهیم پور

دنیا

دنیا

علی باباچاهی