شعرها
صوت ها
ویدئوها
کتاب ها
افسانهها میل به غرقشدن دارند
این را
آلونزو کیشانو*
وقتی سر از...
به همهی شهدای وطن بهویژه شهدای مرزبانی:
پسر بر دوش کوچه از غروب پادگان...
نوزاد بودی، خان رسید و شوهرت دادند
یک دستمالِ خونی و انگشترت دادند
یک دسته...
اگرچه خون به رگ مردهاش کپک زده است
به روی آینهها خون ما شتک زده است
...
هی هی! بلند اختر بدفرجام
محبوبِ رجم و سب شده ی بدنام
هی! مست می نخورده ی...
امشب زنی از جادهی کابوس برگشته است
سودابهای از قصر کیکاووس برگشته است
...
گفته بودی که بازخواهی گشت
فصل خوب رسیدن انگور
با سبدهای سرخ برگشتند
...