شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مفرغ می‌بارانی 

به شاپور جورکش 
که می‌رفت


مفرغ می‌بارانی 
بر جلگه‌ی پلک 
طُره‌ی بازتابیده!  
ای آفتابِ نمک‌زده!  
برای آغوش شنی‌‌ات
چه برقصم 
با این‌‌همه  دهلیزها
که  می‌شویدت
کتاب  را  
تورقِ نامِ اژدها کم بود 
دهان می‌خواست 
تا بسوزاند 
هیمه بر هِی ارابه 
نشاندن و
طماندن
آواز ْ
رَماد بود 
که با دهان می‌رفت…

نازنین آیگانی

شعرها

تاریکی اشاره می کند: «تو»

تاریکی اشاره می کند: «تو»

نادره جلادت

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

هادی خور شاهیان

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

هم ‌بغض!

هم ‌بغض!

محمدعلی بهمنی