شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

باد در آخر اردیبهشت

...

باد در آخر اردیبهشت                باد مقصدی جز من ندارد 
از پنجره‌ی نیمه‌گشوده نگاه کن 
چگونه دارد بر برگابرگ انجیر بن هی می‌سرد و 
برگ‌های کوچک مجاور اناربن را ورق می‌زند 
تا خود را برساند به برگ‌های گل کاغذی حیاط خانه‌ی ما  
که شاخاشاخش گرفته تمام بام پارکینگ را 
می‌بینی ‌ چگونه لیز می‌خورد 
بر برگابرگ گل کاغذیِ ماسیده بر پنجره‌ی ما 
سپیده می‌گوید پرده را که کشیدی 
لبه‌اش را باد می‌رساند 
به شاخ گل‌دار گلدان ارکیده‌ی روی طاقچه و 
آزرده‌اش می‌کند  
کمی پرده را کنارتر می‌کشم 
می‌گویم می‌دانی عزیزم 
همیشه دوست دارم باد لخت نباشد و پرده بپوشد 
چرا که باد پیچیده بر پرده احرازهویتش محسوس‌تر است لبخند شیرینش یعنی که می‌فهمم عزیزم 
و این نمی‌فهمم او همان مفاهمه‌ی زیبای زندگی من است    

علیرضا پنجه ای

تک نگاری

شعرها

شانم داوەتە بەر خۆر و

شانم داوەتە بەر خۆر و

میلاد امان الهی

نفست را حبس کن

نفست را حبس کن

محمد شیرازی

یا زخم زبان بر سر قلبم نگذارید 

یا زخم زبان بر سر قلبم نگذارید 

علیرضا میرزاخانی

سگ جان

سگ جان

کوروش جوان‌روح