شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

برای کشته‌شدگان متروپل

 

آبادن
از رکس تا متروپل،
ارواح و گل‌های شیپوری
نام تو را می‌خوانند
بر سنگ فرش‌های خاک و خون.

حالا برادرانم را به‌جای مین‌ها کاشته‌اند
و خواهرانم را
سرافراز و سربریده 
در نخلستان‌های دور عروس می‌کنند

سرزمین دکل‌های روشن
کوسه‌های کارون را بگو
سیر بنوشید از خون فرزندانم
که این شروه‌هایِ رود رود
از خیال ِ دمام و خمپاره پُر است.

راد قنبری

شعرها

مادر

مادر

حسن بهرامی

سیاهـْدار

سیاهـْدار

جمال‌الدین بزن

از گل های نبوییده

از گل های نبوییده

نصرت‌الله مسعودی

از تو نه

از تو نه

محمود معتقدی