شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

برای کشته‌شدگان متروپل

 

آبادن
از رکس تا متروپل،
ارواح و گل‌های شیپوری
نام تو را می‌خوانند
بر سنگ فرش‌های خاک و خون.

حالا برادرانم را به‌جای مین‌ها کاشته‌اند
و خواهرانم را
سرافراز و سربریده 
در نخلستان‌های دور عروس می‌کنند

سرزمین دکل‌های روشن
کوسه‌های کارون را بگو
سیر بنوشید از خون فرزندانم
که این شروه‌هایِ رود رود
از خیال ِ دمام و خمپاره پُر است.

راد قنبری

شعرها

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

جلیل الیاسی

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی

سفر‌نامه‌ی این تابستان

سفر‌نامه‌ی این تابستان

جواد مجابی

این حرف‌ها مناسبِ بَعد است

این حرف‌ها مناسبِ بَعد است

فرینوش عسگری

ویدئو