کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

صدای زنگ دوچرخه در کوچه است

صدای زنگ دوچرخه در کوچه است
یا در خاطره‌ی من پیچیده؟
این بر ترک من نشسته کیست؟ 
که ابعاد کودکی تو را دارد
آه، ای رؤیای در سرم گشته!
ای سکوت غمناک!
ای آفتابی!
نمناک!
ای گریه در خنده! 
با من حرف نمی‌زنی چرا؟
سر قرار مرا گذاشته‌ای  که چه؟ 
ای بی‌قرار!
ای ذات‌الریه در سینه‌ی مهربانت افتاده!
ای بی‌وقفه مهربان بوده‌ای  با من!
بوی بنفشه در شوره‌زار یعنی تو
[  ] 
چای تازه در دلم دم کرده‌ام، کجایی؟
کجایی که ساده و گلدار چادرت باشم
ای که سفیدی موهایت زیباترت می‌کند
«کنارم نیستی» زیباترت می‌کند
تنهایی زیباترت کرده
آن‌قدر که از شهر من گریخته‌ای 
ای فدای شهر دورت!
بگو حالت چطور است؟ 
حالا که‌هاله‌ای  از دود دور سر زیبایی‌ست
[  ] 
در ازدحام بوق و ماشین
این منم سرسام گرفته،  تب کرده
در بستر و رؤیا
چون تنهایی نزدیک گریه 
[  ] 
از  خیابان رد می‌شوی،  مراقب باش
با همسایه حرف می‌زنی،  
می‌خندی مراقب باش!
غم چون چاقویی برهنه است
یکی از همین شب‌ها رگم را می‌درد
فدای سرت که حالم بد است
هر شب از خواب می‌پرم، 
فدای سرت که خوشحالی چراغی خاموش است
از خال گردنت چه خبر؟
... هنوز درد زانو چپقت را می‌کشد؟
از خودت بگو
ای شربت زعفران در لیوان قد بلند!
ای لحظه‌ی گوارای آب نوشیدن!
از خودت بگو.

مهدی رجبی