شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به یاد دارم آن‌ها را

به یاد دارم آن‌ها را
مستقیم ایستاده بودند
برای آفتاب سلامِ نظامی می‌دادند!
از تپه ی روبه‌رو
کوهستان طاقت این‌همه درد را
قورت می‌داد!
گفتند: زمین جاذبه‌ای ندارد
وقتی تو نباشی
نه این کوه زیباست
نه پرنده‌ای که به مهاجرت می‌رود!
از سر بالایی، بالا می‌روند
همگی با موهای مشکی
چشم و ابروهای سیاه، 
دست‌های بسته
دوست دارید از کدام جهت بمیرید؟
بالاتر از جهت
همه را کشتند!

 

بشنوید
 

آذر کتابی

شعرها

گُرگاس

گُرگاس

شقایق شاهرودی‌زاده

  شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

 شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

بهراد باغبانی نیک

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند

فیروزه برازجانی

رؤیایی آن سوی روزگاران

رؤیایی آن سوی روزگاران

نصرت‌الله مسعودی