شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

قسم به گُشایشِ آلودگی

1
قسم به گُشایشِ آلودگی بر کف
کسی در این‌جا نیست
این تنها حالتِ معصومِ نشئگی‌ست که انگشت می‌آوَرَد بالا
اجازه می‌پُرسد
و اِدرارش را پخش می‌کُنَد به دیوار رو به رو

۲
مُدام می‌رود
سر فُرو می‌کُنَد به چاله‌ی خون
برمی‌گردد

۳
پوست خالی می‌کُنَد از ماندن
و لابد سرش را
سرِ از بیخ تراشیده‌اش را می‌آورد بیرون
و به آن تیغِ ایستاده در قفا
می‌گوید:
سلام

فرینوش عسگری

تک نگاری

آشناترین شکل شعر

آشناترین شکل شعر

علی مسعودی نیا

شعرها

آلما

آلما

صدرا یوسف زاده

 بارانِ‌ علاقه

بارانِ‌ علاقه

فرامرز سه‌دهی

بی‌وزنی

بی‌وزنی

عنایت سمیعی

بی‌شرف های دور من: بسیار

بی‌شرف های دور من: بسیار

فرزین منصوری