شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

قسم به گُشایشِ آلودگی

1
قسم به گُشایشِ آلودگی بر کف
کسی در این‌جا نیست
این تنها حالتِ معصومِ نشئگی‌ست که انگشت می‌آوَرَد بالا
اجازه می‌پُرسد
و اِدرارش را پخش می‌کُنَد به دیوار رو به رو

۲
مُدام می‌رود
سر فُرو می‌کُنَد به چاله‌ی خون
برمی‌گردد

۳
پوست خالی می‌کُنَد از ماندن
و لابد سرش را
سرِ از بیخ تراشیده‌اش را می‌آورد بیرون
و به آن تیغِ ایستاده در قفا
می‌گوید:
سلام

فرینوش عسگری

شعرها

همین که این در وامانده باز باز شود،

همین که این در وامانده باز باز شود،

محمود صالحی‌فارسانی

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

کبری موسوی‌قهفرخی

امشب هر چه باران ببارد برای من است

امشب هر چه باران ببارد برای من است

سابیر هاکا

تهران

تهران

محمد ویسی