شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

فرض ِ متعلقِ اصلاً

...

فرض ِ متعلقِ اصلاً
خاصه‌هایِ ناشده‌عادی را 
جسم‌ می‌کند
خانوادگی  خوف‌انگیز

ظرفِ خجالتِ آگاهانه
لابد به جاهایِ مختلفی بوده
فی‌الجمله به پشت‌افتان
زبانه‌ کافکِ تعقید
 خاکی‌خراش‌ها

خش‌خشکی بر هاِمش
که حشو نباشد
و وقت‌گاه 
درختار 
جانوری رخت‌تکانده می‌‌آید
چرانده‌یِ بهاری‌هایِ هارهار

می‌خواند:
 عمری دراز بودم
گمارده به حَی‌یِز
بعد گفت نه
بعد هزار مرتبه می‌گوید نه

روزبه کمالی

شعرها

تیمارستان

تیمارستان

ستار جانعلی‌­پور

نجوا در باد

نجوا در باد

اقبال معتضدی

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

فهیمه جهان آبادی

دیلیم سوسور اوره ییمده نئچه گیلئی دولانیر

دیلیم سوسور اوره ییمده نئچه گیلئی دولانیر

بهنام قسمتی