شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از نوشته‌هایی که بر پوستت می‌نوشتم 

از نوشته‌هایی که بر پوستت می‌نوشتم 
تتمه‌ای اگر مانده باشد 
کلمه‌ی «زن» است 
و کلمه‌یِ زن مو برداشته 
و کلمه‌ی زن از هزار جا ترک‌‌خورده 
و ترک سقف را برداشته 
زمین را برداشته 
ماه را برداشته 
و ماه گوشتی
و کامل است 
و من ما بین تو 
و تو 
نمی‌دانم کدام را انتخاب کنم 
مرد 
چه چاره‌ای دارد 
در برابر یک زن 
که از یک تن بیش‌تر است 
و می‌تواند هم زمان 
با ستردن پیرهن از تن 
دو ماه بیافریند 
که یکی در آسمان 
و دیگری در آشپزخانه است 
که هر دو 
کامل‌اند 
و بی‌اعتنا 
به زیبایی خود!
که هر کسی در قلبش غرق شد 
خزر را از غرق‌شدن نجات داده است.
می‌توانم 
تو را با داستانی بفریبم 
با قلبم 
که سرخ‌ترین سیبی‌ست که خدا آفریده است، 
اما 
از گناهی که در یک پارک 
با میوه‌ی ممنوعه‌ای که در یک تاکسی خوردم 
من به زمین سقوط نکردم 
به جهنم پناه بردم 
ولی حتی آن‌جا 
رنج بزرگ‌تری نبود 
که رنجم را با آن فراموش کنم
 

حسین شکربیگی

شعرها

تنها صداست که می‌ماند

تنها صداست که می‌ماند

فروغ فرخزاد

ماهِ فراموشکار

ماهِ فراموشکار

فرامرز سه‌دهی

به جرم شانس نیاوردن

به جرم شانس نیاوردن

فرزین منصوری

در این‌جا گرد آمدیم

در این‌جا گرد آمدیم

فائزه امانی فرد