شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

انگار از چشم‌های تو

...

انگار از چشم‌های تو
آب دریاچه‌ها را برداشته باشند،
رودخانه‌ها را از مهمانی گونه‌هایت
و از شلوغی کلمه‌ها در دهان تو
ماهیان دریای جنوب را

تو را که زنجیری نیست
چرا بر دستانِ خزر نمی‌گریی؟
چرا نمی‌پیچی
بر گیسوی کارون؟
بگذار شعر گم‌ شود در سینه‌ی تو
در آستانه‌ی شادی و فراموشی

تو
سهمِ پایکوبی‌هایمان از خماریِ شب و اندوهی
پاداشِ شجاعتِ فروریختن و ویرانی

تو باید برگردی به خانه
خاکِ کوچه
از اشک‌ِ چشم‌های ما تَر است.
شم‌هایت‌ این‌جا  را ترک گفته‌اند‌.

محمد مرکبیان

تک نگاری

طنز، جراحی‌ست

طنز، جراحی‌ست

سجاد گودرزی

یک رومنس خانوادگی

یک رومنس خانوادگی

فرشاد سنبل‌دل

شعرها

محمد انتظاری

معنای هر کدام

معنای هر کدام

شاهین شیرزادی

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند

فیروزه برازجانی

 بارانِ‌ علاقه

بارانِ‌ علاقه

فرامرز سه‌دهی