شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

انگار از چشم‌های تو

...

انگار از چشم‌های تو
آب دریاچه‌ها را برداشته باشند،
رودخانه‌ها را از مهمانی گونه‌هایت
و از شلوغی کلمه‌ها در دهان تو
ماهیان دریای جنوب را

تو را که زنجیری نیست
چرا بر دستانِ خزر نمی‌گریی؟
چرا نمی‌پیچی
بر گیسوی کارون؟
بگذار شعر گم‌ شود در سینه‌ی تو
در آستانه‌ی شادی و فراموشی

تو
سهمِ پایکوبی‌هایمان از خماریِ شب و اندوهی
پاداشِ شجاعتِ فروریختن و ویرانی

تو باید برگردی به خانه
خاکِ کوچه
از اشک‌ِ چشم‌های ما تَر است.
شم‌هایت‌ این‌جا  را ترک گفته‌اند‌.

محمد مرکبیان

شعرها

سیم‌های یک بمب ساعتی

سیم‌های یک بمب ساعتی

گروس عبدالملکیان

به جرم شانس نیاوردن

به جرم شانس نیاوردن

فرزین منصوری

سفر به سرزمین رویاهایت

سفر به سرزمین رویاهایت

محمود معتقدی

امشب زنی از جاده‌ی کابوس برگشته است

امشب زنی از جاده‌ی کابوس برگشته است

مریم حسین‌زاده