شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بدنظر

 

کله‌پزی آقا نظر غوغا بود
لبخند وقیح کله‌ها در سینی تشریح
غوغای ملچ‌ملوچ سحرخیزان کامروا
کوهنوردی مغز می‌خورد
پیرمردی پاچه ورمی‌چید
کودکی زبان درمی‌آورد
یک‌دست صرف شد
من چشم خوردم سکته از بناگوش رد شد
به آقا نظر گفتم: «بر چشم بد لعنت!»
 

اکبر اکسیر