شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

وقتی می‌بینم دربسیاری کتاب‌ها
حرف‌های جوانی من است
معلوم است به...

چگونه می‌توانم که آرام بگیرم
یک تنهایی طولانی که 
همه‌چیز را...

گاهی درک حال کسی
تنها برای خودش ممکن است
با دردهایی که در عکس خانه می‌گیرند...

چون‌که نگاه من است این
این‌که برسد به دستم‌و
پخش بشود و بعد...

شاید مو بر تن صخره هم راست کند
پرسش ساده و کوتاه من
که درسرزمین‌های دیگر...

خون که به راه می‌افتد
نمی‌شود دیگر اندازه‌اش گرفت
به پشت‌سر...

گاه
تنها در چشم است و گاه
در دل است تنها
که زندگی شفای خود بجوید
...

سال‌هاست و تازه نیست این
که دیوارهایی را
مثل لباس‌های کهنه
زیر...

به همه‌چیز فکر می‌کردم
بجز کنارآمدن با
غربتی که در یک روزِ برفی
...

به جایی که قرار نیست هرگز به آنجا برگردم
پس به آن نمی‌پردازم
چون پیرهنی که...

این می‌تواند امکان زیبایی باشد
که به پایانی خوش وصل‌مان کند شاید
که...

شاید منتظر پیامی به این مضمون
شاید منتظر پیامی به این انشاء بود
شاید طول...

مورچه‌ها
به علف جوانمرگ
به چشم اثری باستانی
نگاه می‌کنند
...

این را یاد گرفته‌ام اما
هر عصر بازی‌های خودش را دارد
آدم‌های...

شعرها

می‌توانی باشی

می‌توانی باشی

محمود بهرامی

حلول شعر بر من مبارک باد 

حلول شعر بر من مبارک باد 

نفیسه قانیان

سرودِ طُرقه  که کور می‌شود

سرودِ طُرقه که کور می‌شود

میلاد کامیابیان

تهران

تهران

محمد ویسی