شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

برای کشتنِ سایه طناب کافی نیست

برای کشتنِ سایه طناب کافی نیست
هزار مرتبه سربِ مذاب کافی نیست
چه وحشتی‌ست که در متنِ شهر می‌لولد
چه حکمتی‌ست؟ مگر این عذاب کافی نیست؟
شیارهای زمین تشنگانِ دیروزند
برای این‌همه لب، خوابِ آب کافی نیست
تمامِ دهکده‌ها از گرسنگی مُردند
تلاشِ ساده‌ی یک آسیاب کافی نیست
بترس از این‌که دو چشمت تو را به آب دهند
بپوش چهره‌ی خود را! نقاب کافی نیست
اگر قرار بر این است ما نفس بکشیم
درخت‌های نحیفِ «سراب» کافی نیست
حلول می‌کنم آری درخت خواهم شد
مگر دویدنَ در منجلاب کافی نیست
هنوز زیرِ زمین نهر پیر جان دارد
برای سبزشدن آفتاب کافی نیست
 

بابک دولتی

تک نگاری

شعرها

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

حامد ابراهیم پور

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

غلامرضا طریقی