شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نای ابراز عشق در من نیست

نای ابراز عشق در من نیست، حرف‌هایم نگفته جان دادند
بوسه‌های خدانگهدارت، لذت و درد توأمان دادند
گرچه باران برای دل‌بستن، سوژه‌های جدید می‌بارید
آسمان و زمین به همدیگر، چشم‌های تو را نشان دادند
جز برای تو شعر ننوشتم، پس چرا شهر عاشقت شده ‌است؟
کفتران پریده از بامم، نامه را دست این و آن دادند؟!
رو به ساحل نشسته با صخره، از مکافات عشق پرسیدم
گفت: «تاوان شوق دریا را، موج‌های ترانه‌خوان دادند»
برف یعنی نگاه یخ‌زده‌ات، بر تن روزهای مردادی
چشم‌هایت ورای کشتن من، درس خوبی به آسمان دادند
سنگدل بودی و ندانستی، عشق یک اتفاق رؤیایی است
شعرهایم به‌جای سینه‌ی تو، شانه‌ی کوه را تکان دادند

فرزاد فتحی

شعرها

پنج شعر از محمد منافی

پنج شعر از محمد منافی

محمد منافی

پشت پایم پرتگاهی، پرتگاهی پیشِ رویم

پشت پایم پرتگاهی، پرتگاهی پیشِ رویم

جواد محمدی فارسانی

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

راضیه بهرامی‌خشنود