شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

اسماعیل

...

اسماعیل
آن‌قدر نیامدی
که چشم به راهانت
یکی 
یکی
 رفتند
با کاردهایی که گلویشان را
از قفا برید
و هیچ‌ مائده‌ای از آسمان
جایگزین خون این گندمزار نشد
این‌جا دست‌های چروکیده
همیشه لرزانند
و کاردهای آبدیده
فقط گلوی مرثیه را نمی‌برد
مادرت
نشسته بود بر درگاه این خیمه
به انتظار سه مرد
که بیایند برای بشارت نوزادی
که از بدو تولد
داس زیر گلویش بود
و باد در موهایش بذرهای سیاه می‌پاشید
ولی فقط کولی‌ها آمدند 
تا در پیشانی ات بخوانند
این گندمزار
روزی درو خواهد شد

الهام مهرانفر

تک نگاری

سماع دوگانه‌ها

سماع دوگانه‌ها

میترا فردوسی

شعرها

درد که بیاید

درد که بیاید

راهبه خوشنود

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی

حلول شعر بر من مبارک باد 

حلول شعر بر من مبارک باد 

نفیسه قانیان

نسیان

نسیان

مهرداد کمالی دهقان