شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مثل درختی که بلند شد و رفت

مثل درختی که بلند شد و رفت،
رفت
من درختی بودم که کلاغ‌ها شاخه‌اش را ندیدند
به ترکیباتم ناخن می‌زنم
در سرگیجه‌هایم دایره‌ای رسم می‌کنم
و شاخ و برگی می‌دهم به جسدم
که دهان دارد و هنوز
در صدایم سنگ‌ها به هم می‌خورند
اما تپه‌های مانده در گلویم چرا صاف نمی‌شوند؟
من برای خودم آفتاب تاریکی دارم
و در شنوایی‌ام
دیوار بلندی ایستاده و نمی‌رود
 

مصطفی فخرایی

تک نگاری

شعرها

حقیقت دارد

حقیقت دارد

حامد رحمتی

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

مجتبی هژبری

سیاهـْدار

سیاهـْدار

جمال‌الدین بزن

من شبیه نیستم

من شبیه نیستم

مریم یوسفی

ویدئو