شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

حجم‌های منفجر 

حجم‌های منفجر 
در ضربات سقف به کله‌های کوبیده
دُ دُ دُب دُب دُب... دُب‌ِاکبرند این نمدادگانِ روشنایی
گه‌گیجه‌ی عبور/ به درون دهلیزهای کهنگی
که از سوراخ‌های آسمان/ ستاره‌های کوچک زیرزمینی
سرآوردند بَر/ بریده شدند به خاک/ آفرینندگانِ شادی/ آویزانانِ از تیرهای چراغ‌برق
تا خلعتبری خرخاکی‌ها به خاک را
ریشه‌ها کوبانِ دف شوند 
دُ دُ دُب دُب دُب... دوباره ببینی
از انفجار/ چشم‌ها در امان مانده‌اند
و چراغ‌ها
در حجم‌های لهیده‌ی لبخندی ژرف/ ژکوند می‌شوند
 

سامان شهیدی

تک نگاری

شعرها

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر

این باغ سوگوار درختان بی بر است

این باغ سوگوار درختان بی بر است

رضا جمشیدی

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی