شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شبیه دم که بعد از بازدم دارد دمی ‌دیگر 

...

شبیه دم که بعد از بازدم دارد دمی ‌دیگر 
غمی ‌تا می‌رود از یاد، می‌آید غمی‌ دیگر…
خدا را شکر باران غمم تا بند می‌آید 
همان هنگام می‌آید صدای نم‌نمی‌ دیگر 
چه بودم؟ چشم‌های وا شده بر عالم هستی
که این غم‌های پی در پی ز من زاد آدمی ‌دیگر 
مسیر مبهمی ‌دارم، به مقصد می‌رسم اما
دوباره بعد از آن دارم مسیر مبهمی دیگر 
خدا را شکر رفتی تا بفهمم تا کجا هستم
کمی‌ دیگر صبوری کن که می‌آیم کمی ‌دیگر…
هنوز ‌ای غم، شبیه صخره‌های استوارم، پس
بفرسا پیکرم با موج‌های محکمی ‌دیگر

شهاب‌‌الدین انوری

شعرها

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی

سه شعر از علی بیکی

سه شعر از علی بیکی

علی بیکی

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

هادی خور شاهیان

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی