شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

اختیار محضم و زندانی اجبارها

...

اختیار محضم و زندانی اجبارها
چرخ‌هایم گیر کرده در گِل تکرارها
در وجودم سال‌ها چیزی به‌جز حسرت نبود
آهنی بودم که پوسیده است با زنگارها
گفته بودی عشق باید مشکلم را حل کند
کاش هرگز دل نمی‌دادم به این اخطارها...
مثل شربت‌های تلخ توی داروخانه‌ها
هیچ‌کس در انتظارم نیست جز بیمارها
من همان سقفم که با منت فقط سر بار شد
خسته و سرخورده، روی شانه‌ی دیوارها
یک نفر هم نیست تا بعد از فروپاشیدنم
آجری را دست‌کم بردارد از آوارها
آخرش هم بره‌ی احساس من پنهان نکرد
نقطه‌ضعف خویش را از گله‌ی کفتارها
قول دادم بعد از این آدم بمانم تا ابد
آه، از آن انکارهای در پی اقرارها!
 

محمدجواد طاهری‌کیا

شعرها

بار امانت

بار امانت

امیررضا وکیلی

 ساکن یک جهان آواره

ساکن یک جهان آواره

فاطمه شمس

عطر تنت را 

عطر تنت را 

غلامحسین چهکندی‌نژاد

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

علی قنبری

ویدئو