شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

زمان مرده و باران دانه‌دانه…
کسی آهسته می‌خواند ترانه
شب است و قایقِ غرق مهاجر
میان آب بی‌پایان روانه
 

رامین مظهر

شعرها

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

اعتراف می‌کنم 

اعتراف می‌کنم 

مظاهر شهامت

شاید

شاید

مهدی مهدوی

طفلکی از همان سال‌ها پيش

طفلکی از همان سال‌ها پيش

عادل حیدری