شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مگر دوشیزه‌ای تن‌شسته در اندوهِ هامونت

...

مگر دوشیزه‌ای تن‌شسته در اندوهِ هامونت
که غمگینی به صدها گونه و بکر است مضمونت
چهل شاخه گلایُل جای چهل شاخه گلِ سرخ است
به شاعرها بگو این بود آن بخت همایونت
گرفتم پولک و منجوق مشکی، جلوه‌ای دارد
لباس سوگ پوشیده‌ست روز عید، خاتونت
اگرچه باز هم تقویم، برگ تازه رو کرده
تو را خشکانده‌اند و برگ‌ریزان است قانونت
چه رازی هست در سال نو و در ساز و سُرنایش؟!
که می‌خندی برای چند لحظه با دل خونت
فراوان‌اند گل‌های تو در گل‌خانه‌هایی دور...
بخوان! هر چند می‌گیرد دل از آواز محزونت
تو سرو کاشمر بودی و گشتی بوته‌ی سر کج
سرش افکنده باد آن‌که چنین کرده دگرگونت
تنت سُم‌کوب شد، ای ریشه‌هایت سبز در تاریخ!
تو آن گنجی که روزی می‌کشند از خاک بیرونت

کبری موسوی‌قهفرخی

تک نگاری

شعرها

محمد انتظاری

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی

در این‌جا گرد آمدیم

در این‌جا گرد آمدیم

فائزه امانی فرد

كازابلانكا‌(2)

كازابلانكا‌(2)

محمود بهرامی