شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از آن‌جایی که می‌شود

از آن‌جایی که می‌شود  ـ بایدم ـ را  درخت چنار نامید. از همین‌جاست؛ دکتر! آدم دوزاری از سندرم دست بادهای بی‌قرار در سرم سر در نمی‌آورد، سر گم در دندانه‌های برگ تا ـ بی. خودم ـ کنار می‌آید، بخشی از من دومم را حلاجی می‌کنم از فعل «شبلی» تا حوصله‌ی گل، ترافیک دردش می‌گیرد... حالا که بهمن در الآنم از نفس می‌افتد، این شرح توأم برای اواخر شمس تبریزی انتخاب کردم، لطفاً به ایمپلنت استخوان«خط‌سوم» همین متن دقت کنید، تا تاویل تان نم نکشد، پروتز «تصمیم کبری» می‌بینید! سر خط ادامه دهید، جایی گنجشک در اتاق ریکاوری جرئتش نزد مادرم به چیدن برف رفت.
 

علی آزاد

شعرها

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

محمود جعفری دهقی

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

جواد محمدی فارسانی

زنانِ اسطوره پیراهن ابریشمی می‌پوشند

زنانِ اسطوره پیراهن ابریشمی می‌پوشند

علیرضا کرمی

از ابر و چشم

از ابر و چشم

م. مؤید