شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تفصیلی لازم نیست
فقط کلمه‌ای بگو. 
بگو: آب
تا  بفهمم...

چهره‌هایی ناآشنا
پراکنده بودند در حیاط
وقتی که او رسید از راه.

...

سهم ما را داده بودند.
پاداش صبر
در زمستانی بی‌رحم:

   ...

دیگر در آن خیابان
بر نخواهم خورد به کسی
هر قدر هم که بایستم
جلوی...

خداحافظی کرده بودم با آن شهر
طوری که باور کرده بود برای همیشه می‌روم.
رسیده...

چه اتفاقِ عجیبی‌.
درست لحظه‌ی رفتن،
ارغوانی‌ها
ظهور کردند...

شعرها

 اما ترافیک تردد گوزن‌ها به سوی ماه

 اما ترافیک تردد گوزن‌ها به سوی ماه

مظاهر شهامت

سفر‌نامه‌ی این تابستان

سفر‌نامه‌ی این تابستان

جواد مجابی

شب را که ورق بزنی

شب را که ورق بزنی

علیرضا ملک زاده

ارغوان

ارغوان

هادی میرزانژاد موحد