شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تفصیلی لازم نیست
فقط کلمه‌ای بگو. 
بگو: آب
تا  بفهمم...

چهره‌هایی ناآشنا
پراکنده بودند در حیاط
وقتی که او رسید از راه.

...

سهم ما را داده بودند.
پاداش صبر
در زمستانی بی‌رحم:

   ...

دیگر در آن خیابان
بر نخواهم خورد به کسی
هر قدر هم که بایستم
جلوی...

خداحافظی کرده بودم با آن شهر
طوری که باور کرده بود برای همیشه می‌روم.
رسیده...

چه اتفاقِ عجیبی‌.
درست لحظه‌ی رفتن،
ارغوانی‌ها
ظهور کردند...

شعرها

زیرپوست شهر

زیرپوست شهر

محمود معتقدی

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

محسن حسینی

گُرگاس

گُرگاس

شقایق شاهرودی‌زاده