شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تا شوقم

تا شوقم تقاضا که می‌گیرد، از لبریز حیرتم خالی می‌شود سر تسلیم آفتاب افتادم، این‌جا زندگی فرارش گرفته، وقتی یبوست هوا را المتوازی‌الاضلاع دایره می‌نامید! اصلاً به شما چه؟ تب اسب کشیدم؟ بودنم با دیالوگ‌شدن نیچه درد می‌گرفت؟ تعجب نکنید، من را تا، تا شدن آب، تا امضای بایزید بسطامی ادامه می‌دهم‌، تا جنوب تاک‌، سر خط معنی مادر است.
 

علی آزاد

تک نگاری

آموزگار عشق

آموزگار عشق

مهدی ایوبی

خانه بر آب

خانه بر آب

یدالله شهرجو

شعرها

هم ‌بغض!

هم ‌بغض!

محمدعلی بهمنی

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

شاهنده سبحانی

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

فرزین پارسی‌کیا