شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تا شوقم

تا شوقم تقاضا که می‌گیرد، از لبریز حیرتم خالی می‌شود سر تسلیم آفتاب افتادم، این‌جا زندگی فرارش گرفته، وقتی یبوست هوا را المتوازی‌الاضلاع دایره می‌نامید! اصلاً به شما چه؟ تب اسب کشیدم؟ بودنم با دیالوگ‌شدن نیچه درد می‌گرفت؟ تعجب نکنید، من را تا، تا شدن آب، تا امضای بایزید بسطامی ادامه می‌دهم‌، تا جنوب تاک‌، سر خط معنی مادر است.
 

علی آزاد

تک نگاری

یک رومنس خانوادگی

یک رومنس خانوادگی

فرشاد سنبل‌دل

میبینمت حسین !

میبینمت حسین !

سید علی صالحی

شعرها

واگیری

واگیری

عبدالعلی عظیمی

تکرار

تکرار

محمد زندی

 به‌دست همه چراغی بود

به‌دست همه چراغی بود

احمدرضا احمدی

شب را که ورق بزنی

شب را که ورق بزنی

علیرضا ملک زاده