شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تا شوقم

تا شوقم تقاضا که می‌گیرد، از لبریز حیرتم خالی می‌شود سر تسلیم آفتاب افتادم، این‌جا زندگی فرارش گرفته، وقتی یبوست هوا را المتوازی‌الاضلاع دایره می‌نامید! اصلاً به شما چه؟ تب اسب کشیدم؟ بودنم با دیالوگ‌شدن نیچه درد می‌گرفت؟ تعجب نکنید، من را تا، تا شدن آب، تا امضای بایزید بسطامی ادامه می‌دهم‌، تا جنوب تاک‌، سر خط معنی مادر است.
 

علی آزاد

شعرها

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی

لاکریموسای

لاکریموسای

محمود بهرامی

گاه، کبوتر گاه، سرباز

گاه، کبوتر گاه، سرباز

حسین طوافی

راویِ سایه‌های ناتمام

راویِ سایه‌های ناتمام

سیدعلی صالحی