رنج را سرودن
درد را نواختن
غم را بافتن
کار آسانی است.
کار آسانی است
نوشتن آب بر روی کاغذ
و فروختن به تشنگان
من رنج خویش را بیشتر از شما میشناسم
کلمات فقط لباس جلاد را گلدار میکند
شعرها قهرمان میخواهند
قهرمانی جسورتر از شاعر خویش
که لبخند میزند
که میرقصد
و چهارپایه را از زیر پای جلاد میکشد
قهرمانی که آب را چشیده است
از پای چشمــه شاعران داغدار
شاعرانی که پس از قتلعام گلها
حالا سالهاست پای سنگها آب میریزند
تا نام فرزندانشان ریشه بدهد در خاک
خاکی که تمام دریایش
خیره ماندن به یک بطری آبمعدنی است
و رنج تشنگی.
اعتراف میکنم
هرگز فکر نمیکردم
روزی
گل، خون و سنگ
هر سه یک معنی بدهند.
کاش روزی کودکی با شوق
این شعر را از دفترم
... پاره کند و قایق کوچکی بسازد