شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هر روز تکه‌ای از سیم‌خاردار بر می‌داشت 

هر روز تکه‌ای از سیم‌خاردار بر می‌داشت 
و آهن یخ‌زده را نرم می‌کرد 
دیروز اسب ساخته بود 
امروز کبوتری سفید 
فردا... 
به فردا فکر کرد 
دندان‌هایش را به هم فشرد 
و گازانبر را 
سیم‌خاردار داشت تمام می‌شد 
اما جنگ نه! 
او حالا نه چشم دارد و نه دست 
سربازی که هر روز برای دخترش 
عروسک سیمی می‌ساخت.
 

امان‌الله میرزایی

شعرها

بشمارها

بشمارها

محمد اشور

موعد ظفر بر زندگان است

موعد ظفر بر زندگان است

علیرضا جهانشاهی

نقابی از خوشبختی

نقابی از خوشبختی

احمدرضا احمدی

از ما دو نفر

از ما دو نفر

سعدی گل‌بیانی