شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هر روز تکه‌ای از سیم‌خاردار بر می‌داشت 

هر روز تکه‌ای از سیم‌خاردار بر می‌داشت 
و آهن یخ‌زده را نرم می‌کرد 
دیروز اسب ساخته بود 
امروز کبوتری سفید 
فردا... 
به فردا فکر کرد 
دندان‌هایش را به هم فشرد 
و گازانبر را 
سیم‌خاردار داشت تمام می‌شد 
اما جنگ نه! 
او حالا نه چشم دارد و نه دست 
سربازی که هر روز برای دخترش 
عروسک سیمی می‌ساخت.
 

امان‌الله میرزایی

تک نگاری

شعرها

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

شهرام میرزایی

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری

دو شعر ازفریبا الله وردی

دو شعر ازفریبا الله وردی

فریبا اله وردی زاده

خیابان‌هایی هم  هستند

خیابان‌هایی هم  هستند

پروین نگهداری