شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

و تمام‌شان را به دوش می‌کشم

و تمام‌شان را به دوش می‌کشم

تمام شایستگان درون آینه را...

سالیان

 سالیان

قوز

بالای قوز

در سی و هشت

دست می‌برم

آکنه پانزده را نیشگون می‌گیرم

چرک می‌پرد در چشم بیست...

برجستگی چهارده را

در سی و هشت می‌فشرم

 نبیند کسی مبادا

چیزی از جدار خلقتم فرو ریخته

دست می‌کشم به گونه‌ سی

بلوغ می‌دود زیر پوست کتف‌هام

کسی دست می‌برد به گرده‌ام

ملتهب می‌شود

شیار بالای لبم

می‌پرسد چرا؟

کسی جا گذاشته چند سالگی‌اش را

بر شانه چپم

کسی که حنجره‌اش را گذاشته برای روز مبادا

شایسته نوروزی حقیقی

تک نگاری

شعرها

 از امید و ناامیدی

از امید و ناامیدی

عبدالعلی عظیمی

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

سگ جان

سگ جان

کوروش جوان‌روح

زخم در میان چاقوها

زخم در میان چاقوها

امیررضا وکیلی