شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به بچه‌های تو در خانه شیر می‌دادم

به بچه‌های تو در خانه شیر می‌دادم
سه پاسبانِ سمج، از تو شیر می‌خوردند!
سرنگ، در رگمان بود و شهر می‌چرخید
گوزن‌ها وسط فیلم، تیر می‌خوردند...
سرنگ، در رگِ من گم شد و سه قطره‌ی خون
چکید روی سه تا برجِ نیمه‌کاره‌ی کج
هوا کشید سرنگت، سه لک قرمز داشت
لباسْ‌زیرِ تو در مُشتِ دُن‌ ژوانِ کرج...
ـ تو مرده بودی و یک راهزن تو را دزدید
لباسِ شوهرت افتاد روی تلویزیون
ـ تو زنده بودی و با گریه دفن می‌کردند
جنازه‌ات را همراهِ راهبِ راشومون!
ـ تو مرده بودی و با گریه سعی می‌کردی
که بچه‌های مرا باز هم بیندازی
سرنگ ساکتمان کرد و شهر می‌چرخید
هوا پر از رگمان بود، وقت خون‌بازی!
(چقدر راویِ نامطمئن در این شعر است
نبودی و جسدت، گوشه‌ی پرانتز بود
گلوله می‌خورد از پشت، گتسبیِ بزرگ
تفنگِ شوهرت از پشت متن، قرمز بود)
سرنگ‌ در سرمان بود و گوش می‌‌دادند
پلاکِ خانه‌یمان باز کنترل می‌شد
گوزن‌ها وسطِ شهر گریه می‌کردند
مرا صدا زدی و دست‌هات شل می‌شد...
 

حامد ابراهیم پور

تک نگاری

شعرها

شهر شیهه می‌کشد

شهر شیهه می‌کشد

طاهره خنیا

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

غلامرضا طریقی

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

رؤیایی آن سوی روزگاران

رؤیایی آن سوی روزگاران

نصرت‌الله مسعودی