شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

روی خط زلزله ولو شدم

روی خط زلزله ولو شدم
می‌آید، بیاید
نیاید، نیامده است.
برای این‌همه آبی که قبضه کرده آسمان
و نم پس نمی‌دهد
چه قلب‌های جوانی که کورتاژ شد.
این‌جا اشتباهی است
و درهای تیمارستان، تِراکتی
که به یک‌یک ما اسم تازه‌ای می‌دهد
و ابایی ندارد که با فعالیت سکوتش
آدم‌ها را به هم بکوبد برای خنده.
حکم پادشاه این بود:
خرخاکی‌ها می‌توانند خرخاکی باقی بمانند
و این‌جا روی خط زلزله
همیشه احتمال یک زن می‌رود،
احتمال این‌که دو بچه
(مثل نان تست از دستگاه)
بیرون بپرند و بگویند:
این دیوارهای سفید را که رنگ نزنید
برای شهروندکردن شیطان
کفایت می‌کند
حتی روی خط زلزله.
 

بهزاد خواجات

شعرها

رستاخیز

رستاخیز

شقایق شاهرودی‌زاده

پنج شعر از سیروس نوذری

پنج شعر از سیروس نوذری

سیروس نوذری

سفرنامه

سفرنامه

عبدالعلی عظیمی

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

هادی خور شاهیان