شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

روی خط زلزله ولو شدم

روی خط زلزله ولو شدم
می‌آید، بیاید
نیاید، نیامده است.
برای این‌همه آبی که قبضه کرده آسمان
و نم پس نمی‌دهد
چه قلب‌های جوانی که کورتاژ شد.
این‌جا اشتباهی است
و درهای تیمارستان، تِراکتی
که به یک‌یک ما اسم تازه‌ای می‌دهد
و ابایی ندارد که با فعالیت سکوتش
آدم‌ها را به هم بکوبد برای خنده.
حکم پادشاه این بود:
خرخاکی‌ها می‌توانند خرخاکی باقی بمانند
و این‌جا روی خط زلزله
همیشه احتمال یک زن می‌رود،
احتمال این‌که دو بچه
(مثل نان تست از دستگاه)
بیرون بپرند و بگویند:
این دیوارهای سفید را که رنگ نزنید
برای شهروندکردن شیطان
کفایت می‌کند
حتی روی خط زلزله.
 

بهزاد خواجات

شعرها

رؤیای پلنگ

رؤیای پلنگ

علیرضا آبیز

سه شعر برای گرگ و ماه

سه شعر برای گرگ و ماه

محمود بهرامی

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

شاهنده سبحانی

همه در این آینه حضور دارند

همه در این آینه حضور دارند

احمدرضا احمدی

ویدئو