شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

من تمام طولِ سفر

من
تمام طولِ سفر
تب داشتم
اما به رویِ خود نمی‌آوردم.

خونِ لثه‌هایم را
تف نمی‌کردم،
طعم جگر خام می‌داد.

من
راه‌بلدِ اهل رؤیا بودم.

به راهِ خوف
تنها من
هیچ سایه‌ای از خود نداشتم.
 

سیدعلی صالحی

تک نگاری

شاعر، زندان و شعر ...

شاعر، زندان و شعر ...

محمدرضا عبادی صوفلو

شعرها

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

رحیل

رحیل

بهاره فریس‌آبادی

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر