شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

این خانه

این خانه
پیش از آن‌که درش را بکوبند
تهی شد.

از این‌سو 
تا آن‌سو
خانه‌ها
هنوز هم
سراغش را می‌گیرند
اما همسایگان
جرئت نکردند
از سکوت کوچه
که بوی آسفالتِ تازه و
زخمِ کهنه داشت
چیزی بپرسند.

پله 
پله 
کوچه ارتفاع گرفت و
خانه 
به ایام
فرو نشست
و در خیالِ آن‌ها 
که ترکش کردند
پیچ‌و‌خم گرفت و
تاریکی بیش‌ و
 روشنی
بیمناک شد.
ـ راستی
درخت خرمالو کدام سو بود
به ایوان نزدیک‌تر یا به حوض؟
این خانه
به درخت می‌ماند
بی‌باغبان
گرچه غم‌زدگی‌اش 
به گربه‌ی جامانده‌ی بی‌تقصیر
شبیه‌تر است.
این‌همه ویرانی
این‌همه دربه‌دری
حاصلِ یک بُهت است.
 

عبدالعلی عظیمی

تک نگاری

نقش کتیبه ها

نقش کتیبه ها

ساتیار فرج زاده

شعرها

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

  شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

 شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

بهراد باغبانی نیک

کنارِ میدون شوشم،

کنارِ میدون شوشم،

سروش الهی

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی